دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
پیشگفتار
فصل اول: هنر صدر مسیحیت
فصل دوم: معماری
فصل سوم: موزاییک و نقاشی
فصل چهارم: نسخه تذهیب کاری شده
فصل پنجم: پیکر تراشی و صنایع دستی
فصل ششم: هنر بیزانسی
فصل هفتم: راونا
فصل هشتم: نقاشی و پیکر تراشی
فهرست منابع و مآخذ
تصاویر
پیشگفتار
هنر بیزانس Byzantine art
هنر منسوب به دوره امپراطوری روم شرقی، که حدود 330 میلادی توسط کنستاتین تاسیس شد و در سال 1453 که قستنطنیه (کنستانتینوپل) پایتخت امپراطوری به تصرف ترکها درآمد و با نام استانبول پایتخت امپراطوری عثمانی شد،به پایان رسید. طی این یازده سده متصرفات بیزانس از نظر گستره بسیار متنوع بود زمانی تقریبا تمام حوزه مدیریتانه را در بر می گرفت،اما از سدة هفتم میلادی به بعد بسیاری از ایالات آن نخست به رست اعراب و بعد به دست ترکها از دست رفت.
با این حال هنر بیزانس را نمی توان به درستی بر حسب مسائل سیاسی یا جغرافیائی توصیف کرد. این هنر به ناگاه ظهور نیافتو برای مدت طولانی به همان اندازه که هنر بیزانس محسوب می شود، هنر رومی هم بود. و از این گذشته در سال 1453 هم متقوف و مضمحل نشده زیرا در نیمه دوم سده ی پانزده م و بخش قابل توجهی از سدةشانزدهم هنر آن مناطقی که هنوز ارتودوکس یونانی شکوفا بود – مانند منت آتوس (montatos) به همان سنت بیزانسی بود . همچنین هنر بیزانسی بسیار فراتر از محدوده های قلمرو امپراطوری رفت و به عنوان مثال به جاهایی چون کشورهای اسلاو هم نفوذ کرد . هنر بیزانسی پیش از هر چیز هنری مذهبی است. نه به ای معنا که صرفاً محدود به مضامین مذهبی بود. زیرا نمود آن را در «هنر های فرعی» آثار فلز کاری، نساجی برجسته کاری روی عاج، مینا کاری،جواهر سازی و غیره هم شاهدهستیم و به علاوه نقاشی های دنیوی و آثار موزائیک کاری نیز قصرهای امپراطوری را مزین می ساخت. اما این آثار ،که بسیاری از آنها مفقود شده و از بین رفته اند،در قیاس با موضوعاتی که از کتب مقدس عهد قدیم و عهد جدید کتابهای آخر زمانی و زندگی قریسین اخذ می شد اندک است. هنر بیزانس همچنین یک هنر دین شناسه است از این رو هنرمند بیزانسی سودای رهایی بیان فردی خود را نداشت و صرفا بیان و گم ها و پیش فرضها ارتودکسی محسوب می شد و وابسته به کلیسایی بود که این دگم ها را برقرار ساخته بود. وظیفه او ترجمان دستورالعمل ها و آموزه های ایمان مذهبی،اندیشه های علمای دینی و اراده ی شورای کشیشان به زبان هنر بود. در نتیجه این هنر،هنری غیر شخصی و سنتی بود. از این روشخصیت هنرمند نادیده انگاشته می شد و در واقع تعداد اندکی از استادان بیزانسی را به اسم می شناسیم . چیدمان موزاییک ها یا نقاشیها در کلیسا،انتخاب موضوعات حتی حالت و بیان حسی شخصیت ما همگی مطابق با الگوی سنتی ملهم از مفاهیم این شناسانه بود. و اگر زمانی هنرمند تلاش می کرد تا به نوآوری دست زند، خطر اتهام به ارتداد یا کفر را به جان می خرید. وظیفه هنرمند بیش از آن که کارکرد آموزشی داشته باشد قرابت هایی با نقش روحانیون کلیسا داشت و استعداد عملی وی نوعی آیین عبادی محسوب می شد . آیینی تقریباً به مفهوم آیین عشاء ربانی . همین امر هنر اساساً دین شناسانه ی بیزانس را از هنر آموزشی ترغوب در دورةقرون وسطی متمایز می سازد. حتی زمانی که هنر بیزانس جنبه امپراطوری به خود گرفت،به سختی از این ویژگی و مشخصه دین سالارانه و مذهبی فاصله گرفت. در حقیقت در این دوره شکلی از هنر که در خدمت تجلیل از امپراطوری بود، وجود داشت؛ اما در بیزانس امپراطور،به عنوان پادشاه و فرمانروای شرقی،تجسم زمینی ربانیت و الوهیت محسوب می شد. دربار وی با سلسله مراتبی که به دقت تدبیر شده بود،بازتابی بود از سلسله مراتب بهشت . مراسم قصر بزرگ که با نظم بسیار دقیق و پروسواس انجام میشد، نوعی آیین عبادی محسوب می شد . از همین رو تعجبی نیست که هنر بیزانس نوعی هنر استلیزه است و اساساً در مقابل روح و سلیقه هنر یونان باستان قرار می گیرد که مضمونش انسان و شباهت های طبیعی اوست. هنرمندان بیزانسی از انسان زمینی و فردی دوری می جویند و در سودای ابر انسان،امر مقدس و مطلق است. این هنر با اتکا به شیوه استلیزه، انسان گرایی را در هنر از بین می برد و فرمهایی با کیفیت قدسی نمادین را ارائه می کند. این هنر طبیعت گر نیست بل آیینی است. قراردادهای هنر بیزانسی سرانجام با ایده های طبیعت گرایانه ی هنرمندان چون جیوتو و دو چیوبه چالش خوانده شد.
هنر صدر مسیحیت
اینکه نخستین آثار هنر مسیحی در کجا و در چه زمانی و توسط چه کسی به وجود آمد،بر کسی روشن نیست . چرا که پیش از فرمانروایی کنستانتین کبیر که مسیحیت را دین رسمی کشور و رم را مرکز مسیحیت قرار داد،مسیحیان در نظر رومیان فرقه ای مزاحم و حتی خطرناک شمرده می شدند که باید مهار شوند بنابراین مسیحیان باید مخفیانه عبادت می کردند . لذا احتمالاً در خانههای خصوصی ثروتمندان و یا در پرستشگاههای مخفی عبادت می کردند . آثار زیادی از آن دوره در دست نیست ،اما با ارزش ترین آثار این دوره مقابر دخمهای یا کاتاکومب (Catacomb) ها هستند. این مقابر شبکه های گستردهای از دالانها و اتاقکهای زیرزمینی در زیر شهر رم و شهرهایی هستند که به عنوان گورستانهایی پنهان برای دفن مردگان مسیحی که بیشترشان در ردیف شهدای اولیه مسیحیت به شمار میروند – طراحی شده بودند. مقابر دخمه ای از سدة دوم تا سده چهارم پیوسته مورد استفاده بودهاند،و تخمین زدهاند که فقط در مقابر دخمه ای رم نزدیک به چهار میلیون جسد دفن شده باشد. این مقابر در روزهای پیگرد به عنوان مخفیگاهی برای پناهندگان مورد استفاده قرار میگرفتند؛ مدرک اثبات این سخن ،پلکانهای مسدود و مجزا، تورفتگی ها و گذرگاههای مخفی، و درهای مخفی نگه داشته شده ی ورودی و خروجی است. بدون تردید در این دخمهها آیینهای سری مسیحی نیز اجرا میشده است و نقش اصلی آنها جای دادن مردگان بوده است.
در رم ،مقابر دخمهای به صورت تونلهایی در لایه متخلخل خاک توفا که سازندگان قدیمی
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
علل افول هنرهای سنتی ایران و راه احیای آنها
کشور ایران به دلیل وسعت فراوان و آب و هوای گوناگون, دارای صنایع دستی متنوعی است که در جهان طرفداران بسیاری دارد. تنوع این هنرها باعث شده که استاد کاران آن گونه باید به هنر خویش اهمیت ندهند و آنها را به دیگران نیاموزند، چه بسا آثار هنری ای که در کاوشها و مطالعات تاریخی به دست می آید و امروز وجود خارجی ندارد و کسی هم از کم و کیف کامل آنها اطلاعی ندارد. بسیاری از این صنایع در اثر سوانح طبیعی از قبیل زلزله و سیل و خرابی های ناشی از تهاجم بیگانگان , به دلخاک فرو رفته است . در این میان بعضی از اشیاء هنری به دلیل مصالح به کار رفته در آنها و شرایط مناسب محفوظ مانده و در کاوش ها از دل خاک بیرون آورده شده و در ردیف آثار باستانی قرار گرفته است. بسیاری از اشیاء چوبی و غیره که نتوانسته اند ماهیت خود را در اعماق زمین حفظ و نگهداری کنند از بین رفته اند و ما از آنها اطلاعی در دست نداریم. متاسفانه مایه نگرانی در این است که بیشتر آثار هنری ما به علت ناآگاهی افراد جامعه از بین رفته و می رود. یک اثر هنری که با مشکلات فراوان و طی ماه ها و سال ها به وجود می آید در اثر سهل انگاری و بی توجهی از بین می رود و لطمه ای بزرگ به میراث فرهنگی کشور وارد می کند که جبرانش محال است. راهش این است که از هر طریق ممکن افراد جامعه را با این میراث و ارزش فرهنگی آنها آشنا کرده تا به نگهداری و حفاظت آن راغب شوند. بسیار دیده شده است که در بعضی از خانه ها و اماکن شهرها و دهات دور افتاده ا شیایی یافت می شود که از دوران کهن بوده و جبنة ملی دارد اما صاحبان آنها به دلیل بی اطلاعی این اشیاء گران بها را به قیمت ارزان به دوره گردان می فروشند. و عاقبت سر از موزه های خارج از کشور در می آورد و بدین ترتیب ثروت ملی ما غارت می شود. بهتر است که دارندگان این آثار را آگاه کرده که آنها را یا به مراکز میراث فرهنگی هدیه کنند تا به نام خودشان نگهداری شود یا این که آنها را به میراث فرهنگی بفروشند . از زمانی که صنایع دستی ظریف اعم از چوبی، فلزی، نخی ، پشمی، کرکی و ابریشمی به صورت ماشینی تولید شده کیفیت و ظرافت را از دست داد و به افول گرایید. استادان فنون یا دلسرد شدند یا این که خود نیز به تولیدات ماشینی روی آوردند و از کیفیت آن کاستند. فرش و صنایع فلزی و چوبی از قبیل در و پنجره و وسائل تزئینی آسیب دیدند، حتی وسایل کشاورزی ای که از چوب و آهن و با دست ساخته می شد و در دهانی که امکان استفاده از ماشین آلات میسر نبود، کاربرد داشت، رو به انحطاط گذاشت و کشاورزانی که با این وسایل کار می کردند، از کار بازماندند و از روستاهای خود کوچ کردند و به مصرف کننده تبدیل شدند. در روستاهای ایران غیر از کشاورزی کارهایی دیگر هم انجام می گرفت مثل بافتن پارچه و تبدیل کرک و پشم و پنبه به پارچه تا حد خودکفایی. در بعضی از این روستاها پارچه های بسیار عالی و گران بهایی می بافتند. به یاد می آورم دو نوع پارچه به نام های «برگ» و «احمدی» در دهات استان کرمان بافته می شد که بسیار عالی بود و صادر هم می شد. تا در پارچة برگ از نخ پنبه بود و پود آن از کرک یا پشم بود. پارچة احمدی , تمام پشم و به پهنای 20 سانتی متر و به طول 25 متر به طرز بسیار زیبا و محکمی بافته می شد که کت و شلوار آن به چند نسل به ارث می رسید و داشتن آن باعث افتخار بود. متأسفانه اکنون نامی هم از آنها باقی نمانده ولی امکان احیای آنها از بین نرفته چون هنوز استادان معمری وجود دارند که می توانند آن صنعت را دوباره راه اندازی کنند.
باید مدارس مادر این راه فعال شوند و دانش آموزان را با تمامی هنرهای گذشته آشنا کنند. ناگفته نماند هنرهای اسلامی ای که از صدر اسلام تاکنون به وجود آمده از بهترین و پرمحتوا ترین هنرهای اصیل ایران اند در هنرهای اسلامی، از آنجا که هنرمند از روی اخلاص و نیت پاک و بدون چشم داشت دنیوی آنهارا آفرید اصالت ویژه ای پنهان است وبا هنرهای فرمایشی تفاوت بسیار دارد. اگراز دوران کودکی ضمن سایر دروس یک یا دو هنر جنبی را نیز آموزش داده شود، چه بسیار هنرمندان سر بر می آورند و علاوه بر خود، برای دیگران و جامعه ای که درآن زندگی می کنند مفید و موثر خواهند بود. خوشبختانه این نواقص که گفته آمد به وسیله ارگان های ذی ربط شناخته شده و تلاش برای احیای مجدد هنرها آغاز شده که جای بسی قدردانی است.
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
موسیقی دوره کلاسیک
مقدمه
واژه کلاسیک و کلاسیسم معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده ولی در اصل به عنوان دوره خاصی یا کسب مشخصی از موسیقی نیست. بسیاری از مردم اصطلاح موسیقی کلاسیک را برای هرگونه موسیقی که راک اجازه عامیانه (فولکوریک) یا پاپ نباشد به کار می برند. واژه کلاسیک می تواند در اکثر دوره های مختلف تاریخ موسیقی به کار رود و تکرار شود مثلا آوازهای شوبرت نمونه کلاسیک به شمار می رود در حالیکه وی آهنگساز دوره رمانتیک است بنابراین معنی واژه کلاسیک در ارتباط با یک قطعه مشخص یا اصولا مقوله آهنگسازی می تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با کسب یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد واژه کلاسیک هنگامی مفهومی بهتر و بیشتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقایی قرار گیرد.
تاریخ نویسان قرن 19، کلمه کلاسیک را در آلمان به سبک دوره ای که با نسل «کوانتس» و «هانس» و بعداً پسران باخ و معاصرین آنها و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی اطلاق می کنند. اواخر این دوره را به طور واضح نمی توان معین کرد زیرا جدال بین کلاسیک و رمانتیک تا قرن 19 و 20 (با جریان نئوکلاسیک) ادامه داشت.
ویژگیهای دوره کلاسیک (1820-1750)
شاید یکی از قدمهایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد آزاد شدن اثر موسیقی از قید و بند تقلیدها و نتیجتاً خود اصل موسیقی مدنظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت به خاطر خودش وجود دارد یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی.
در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد.
قرن 18 مصادف بود با جریان روشن فکر و آزادی از بند خرافات که در آن طغیانی علیه روح و روان و اعتقادات مافوق الطبیعه و به نفع اخلاقیات صورت گرفت که افکار فیلسوفی بنام «کانت» که بر پایه نظام و دستگاه مطالب را دسته بندی می کند بسیار در تغییرات این قرن تأثیر گذاشت.
یکی از مهمترین خصوصیات موسیقی قرن 18 «جهان » بودن و به حداقل رسیدن اختلافات کلی گرایی بود در واقع یک زبان مشترک موسیقی بر سرتاسر اروپا حکمفرما بود.
فلاسفه در رهبری و اداره زندگی اجتماعی قرن 18 نقش چندانی نداشتند. طبقه متوسط مورد توجه قرار می گیرد و انسان ساده و طبیعی هسته مرکزی توجه فلسفه و هنر شد.
تغییرات اقتصادی در موسیقی تأثیر گذاشت به همین دلیل کمپانی های اپرایی و سالن های اپرای اکثر دربارهای کوچک تعطیل شدند. ولی موسیقی سازی به خاطر هزینه کم مورد توجه قرار گرفت افراد جامعه حامیان موسیقیدانان شدند.
چاپ و انتشار موسیقی به طور وسیع افزایش یافت و مجله های موسیقایی نیز به چاپ رسید و اولین تاریخ موسیقی و مجموعه مقالات راجع به موسیقی قرون وسطی انتشار یافت.
در دوره کلاسیک آهنگسازان آلمانی قدرت خاصی در ترکیب سبک های موسیقی دیگر کشورها داشتند چنانکه تلمان به خود می بالید که تقریباً قادر است که به هر سبکی موسیقی بنویسد به طور کلی موسیقی آلمان در این دوره زبانی «جهانی» پیدا کرد. «گلوک» آرزو داشت موسیقی قوی بنویسد که با تمام مردم ارتباط برقرار کند و مورد قبول مردم باشد جالب اینکه «هایدن» چنین اظهاری کرده بود که «زبان موسیقایی من در تمام دنیا قابل فهم است».
به طور کلی موسیقی دوره کلاسیک موافق با ساختمانی گویا، فارغ از پیچیدگیها و تزئینات فراوان و ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم های موسیقایی است.
نشانه های سبک موسیقی کلاسیک «ویژگیهای موسیقی کلاسیک»
|
دسته بندی | مکانیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
ملاحظات طراحی
یکی از مشکلات اصلی توربوشارژرها این است که وقتی پدال گاز را فشار می دهید بلافاصله قدرت موتور را تقویت نمی کنند و چند ثانیه ای طول می کشد تا توربین به سرعت مورد نظر برسد.این باعث می شود وقتی گاز می دهید تاخیری را احساس کنید.در ضمن وقتی توربو شارژر حرکت کرد خیزشی در خودرو ایجاد می شود.
یک راه برای کم کردن تاخیر توربوشارژر کم کردن اینرسی دورانی اجزای چرخنده ی آن است.اساسا به کمک کم کردن وزن آن.این باعث می شود توربین و کمپرسور سریع تر سرعت بگیرند و زود تر تقویت کنند.یک راه مسلم برای کاهش اینرسی کوچکتر کردن توربوشارژر است.یک توربوشارژر کوچکتر زودتر و در دور موتورهای پایین تر عمل تقویت را انجام می دهد اما نمی تواند در دور موتورهای بالاتر که حجم زیادی از هوا به موتور می رود تقویت زیادی انجام دهد.همچنین خطر چرخش بسیار سریع در دور موتورهای بالا که گازهای خروجی زیادی از توربین می گذرد نیز وجود دارد.
یک توربوشارژر بزرگ می تواند در دور موتورهای بالا تقویت زیادی انجام دهد اما به خاطر زمان زیادی که برای شتاب گرفتن توربین و کمپرسور سنگین تر آن لازم است تاخیر زیادی دارد.خوشبختانه چندین ایده برای غلبه بر این چالش وجود دارد.
بیشتر توربوشارژر ها یک دریچه ی هدر دارند که اجازه می دهد از توربوشارژرها ی کوچکتری برای کاهش تاخیر استفاده شود،در حالی که نمی گذارد در دور موتور های خیلی بالا خیلی سریع بچرخد.دریچه هدر سوپاپی است که اجازه می دهد گازهای اگزوز از گذرگاه جنبی از کنار پره های توربین عبور کند.
دریچه هدر فشار را حس می کند و اگر فشار خیلی زیاد شود که نشانه چرخش زیاد توربین است،مقداری از گازهای اگزوز را از کنار پره های توربین خارج می کند تا سرعت چرخش کمتر شود.
بعضی توربوشارژر ها از یاتاقان های ساچمه ای بجای یاتاقان های روغنی استفاده می کنند،اما اینها یاتاقان های ساچمه ای معمولی نیستند بلکه یاتاقان های فوق دقیقی هستند که از مواد پیشرفته ای ساخته شده اند تا در سرعت و دمای توربو شارژر کار کنند.این یاتاقان ها به محور توربین اجازه می دهند با اصطکاک کمتری نسبت به یاتاقان های روغنی بچرخند،همچنین اجازه می دهند از محور کوچکتر و سبک تری استفاده شود که این باعث کاهش تاخیر می شود.
پره های سرامیکی توربین از پره های فولادی سبک تر اند که این باز هم باعث می شود توربین زودتر شتاب گرفته و زمان تاخیر کمتر شود.
بعضی موتور ها از دو توربوشارژر در دو اندازه استفاده می کنند.توربو شارژر کوچکتر زودتر می چرخد و تاخیر را کم می کند در حالی که بزرگتر در دور موتور های بالا تر تقویت فشار بیشتری ایجاد می کند.
وقتی هوا فشرده شود،گرم می شود و وقتی گرم شود منبسط می شود.بنا بر این بخشی از تقویت فشار توربوشارژر ناشی از گرم شدن هوا قبل از ورود به موتور است،برای افزایش قدرت موتور باید مولکول های بیشتری وارد سیلندر شوند نه لزوما فشار بیشتر.
یک سرد کننده میانی یا خنک کننده هوا جزئی اضافی است که بعضی مواقع شبیه رادیاتور است و هوا از داخل و خارج آن عبور می کند.هوای ورودی به موتور از گذرگاه داخل خنک کننده عبور می کند در حالی که هوای خنک تر از خارج توسط پروانه موتور به پره های خنک کننده دمیده می شود.
خنک کننده میانی قدرت موتور را افزایش می دهد زیرا هوای فشرده خارج شده از کمپرسور را پیش از ورود به موتور خنک می کند این بدان معنی است که اگر توربوشارژر در فشار 7 psi کار کند خنک کننده میانی هوای خنک تر با این فشار را وارد موتور می کند که چگال تر بوده و مولکول های بیشتری نسبت به هوای گرم دارد.
موتور های دیزل چگونه کار می کنند؟
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
صنایع دستی اصفهان
استان اصفهان یکی از بزرگترین مراکز تولید انواع مختلف صنایع دستی ایران محسوب می شود. این استان از قدیم الایام مهد هنرهای زیبا و صنایع ظریفه بوده است. تزئینات آجری، کاشی کاری، گچ بری و انواع خط در آثار تاریخی اصفهان، از حدود قرنها پیش تا دوره معاصر، بر اطراف و جوانب مناره ها و داخل و خارج مساجد، قصرها و هنرهای زری دوزی و قلم کاری، ترمه و نقره کاری و تذهیب و تحریر انواع کتاب، قرآن و قطعات نگارگری و نقاشی جملگی به مرکزیت هنری اصفهان گواهی می دهند.
سیم کشی، زرکشی، زربافی، گلابتون دوزی، پولک دوزی، زنجیره بافی، قالی بافی و نساجی از صنایع دستی رایج اصفهان است. این صنایع در عهد شاهان صفوی رونق فراوان داشت. در دوران قاجاریه، بازار صنایع دستی در اصفهان از رونق افتاد. ولی بعد از انقلاب مشروطه باز توسعه یافت. به طور کلی طرح و نقش عموم مصنوعات دستی اصفهان اعم از فرش و قلمکار و ظروف قلم زنی و کاشی، دوختنی های روی پارچه تحت تاثیر طرحهای تزئینی دوران صفویه قراردارد و طراحان اصفهان، به نسبت قدرت درک و مهارت خود از آثار قدیمی اقتباس می کنند و با خلاقیت خود، آنها را زیباتر می سازند. در حال حاضر اهم صنایع دستی استان عبارتنداز:
قالی بافی:
اصفهان در زمان صفویه یکی از مراکز عمده قالیبافی بود. در این شهر تعداد زیادی کارگاه وجود داشت که در آن قالیهای زر بفت بافته می شد. اصفهان در فتنه افغان آسیب فراوان دید و تعداد بسیاری از هنرمندان و صنعتگران خود را از دست داد ولی پس از چندی توانست رونق اولیه خود را به دست آورد. در زمان قاجاریه قالی بافی اصفهان دوباره احیاء شد. در جنگ جهانی اول اصفهان یکی از مراکز عمده تهیه قالیچه بود و پس از آن نیز بحرانهای زیاد اقتصادی تاثیر در کار قالی بافی نگذاشت چون قالیچه های آن بسیار ارزان تهیه می شد.
تعداد رنگهای انتخاب شده در قالیهای اصفهان بسیار محدود است. گره قالیهای اصفهان فارسی بوده و جفتی آن نیز کم نیست. رنگهای طبیعی بسیار کم مصرف می شود و بیشتر در قالیهای خوب از رنگهای شیمیایی دندانه ای استفاده می شود.
در روستاهای اطراف اصفهان نیز کم و بیش دارهای قالی وجود دارد. روی این دارها قالی و قالیچه ها طرح شاه عباسی و سایر طرحهای اصفهان بافته می شود. رنگهای بکاررفته در آنها عموماً نباتی بوده و بیشتر از روناس، قارا، اسپرک، گنده یا گندل، پوست گردو، پوست انار و چند گیاه دیگر استفاده به عمل می آید.
از توابع اصفهان که در هنر قالی بافی مشهور هستند از قالیچه های بختیاری و قالی های جوشقان بایستی نام برد. قالیچه های بختیاری را البته بیشتر در روستاهای شهرکرد و چهار محال می بافند. قالی و قالیچه های جوشقان از زمان صفویه مشهور عالم بوده است و سابقه قالی بافی جوشقان به پیش از زمان صفویان می رسد. ولی در روزگار شاه عباس این صنعت در آنجا توسعه بسیار یافت. در آن زمان کارگاههای متعدد شاهی در آنجا مشغول کار بوده اند. جوشقان در آن زمان از توابع کاشان بوده است. در موزه های اروپا و امریکا تعداد زیادی قالی وجود دارد که منصوب به این روستای کوچک بوده است. قالیهای جوشقان ریز بافت و دوپوده است.
نقش قالی جوشقان شکسته است و شاید از دویست و پنجاه سال پیش تابحال همچنین ثابت مانده است. رنگهای آن از بهترین رنگهای طبیعی انتخاب می شود و همچنین رنگها کاملاً زنده و شاداب است. نوع پشم قالی جوشقان بسیار خوب و خامه آن دستریس است و گره جفتی چندی است که در جوشقان رخنه کرده است. درمیمه واقع در سه فرسنگی جوشقان بر سر جاده اصفهان به تهران نیز قالیهایی با همان نقش شکسته جوشقانی اما ریز بافت و بهتر از کار خود جوشقان بافته می شود.
نایین در شمال یزد و کناره دشت کویر قرار دارد و پیش از این به بافتن عباهای بسیار لطیف شهرت داشت اما پس از آنکه در کشور ما مردم به لباس اروپایی درآمدند عبا منسوخ گشت. بافندگان نایین مانند شال بافان کرمان و مخمل و زیبا بافان کاشان به قالی بافی روی می آوردند. صنعت قالی بافی در نایین در آستانه جنگ دوم جهانی آغاز شد و چون بافندگان آنجا همواره با پشم نازکتر سروکار داشتند به بافتن قالیچه های بسیار ریز بافت پرداختند و از آنجا که میزان تولید کم و جنس بسیار خوب بود، بازار خوبی برای کالای خود یافتند. که در زمان جنگ باز بر رونق آن افزوده شد. بدین ترتیب قالی نایین که شاید بهترین قالی امروز ایران باشد پدید آمد. پشم نایین نازکتر و نرمتر از دیگر پشمهای ایران است. رنگها چندان دلاویز نیست و تنوع ندارد. شاید90 درصد قالیهای اصفهان دارای متنی است به رنگ کرم بایک ترنج سرمدادی یا آجری و حاشیه آجری تند، رنگهای فرعی نیز در مایه های تند و شماره آنها محدود است و شاید در سراسر صنعت قالی بافی اصفهان بیش از 15 رنگ بکار برده نشود. مسئول این امر البته رنگرزان اصفهان هستند. ولی همچنین خود صاحب کار که توجهی به مایه های رنگی که تحویل می گیرد ندارد نیز مقصر است.
قالی کاشان:
|