دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 74 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
روش حل مسئله
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
هنر تذهیب :
تعریف تذهیب :
در فرهنگ های فارسی تعریفی دقیق از تذهیب وجود ندارد ؛ در لغت نامه ها ، تذهیب راز گرفتن و طلا کاری دانسته اند ، اما این هم تمام معنای تذهیب نیست. در دایره المعارف های فارسی نیز تعریف هایی از تذهیب آمده است که به شیوه های تذهیب در یک دوره ی خاص از تاریخ ، تعلق دارد .
به هر حال ، تذهیب را می توان مجموعه ای از نقش های بدیع و زیبا دانست که نقاشان و مذهبان برای هر چه زیبا کردن کتاب های مذهبی ، علمی ، فرهنگی ، تاریخی ، دیوان اشعار ، جنگ های هنری و قطعه های زیبای خط به کار می برند .
تذهیب چنان که گفته اند از لغت عربی « ذهب » یعنی طلای مشتق شده و عبارت است از طرح و تنظیم و ظریف و چشم نوازی نقوش و نگاره های گیاهی و هندسی در هم تنیده و پیچان که با چرخش های تند و کند و گردش های موزون و مرتب و خطوط سیال و روان نقش شده باشند . چون در آغاز شکل گیری این هنر از همان قرون اولیه اسلامی ، رنگ غالب و عمده در رنگ آمیزی این گونه نقش ها رنگ طلا بوده است ، واژ] ی تذهیب بدان اطلاق شده . هر چند دیگر رنگ ها چون لاجورد و در دوران بعدی آبی و شنجرف و سبز و فیروزه ای نیز کنار رنگ طلا جا گرفته اند .
اینک برای نمونه برخی از این گونه نقوش یافته شده بر اشیاء و آثار به دست آمده فهرست وار ذکر می شود :
1) قطعه گچ بری شده یا نقشی شبیه گردش های اسلیمی و سرشاخه ها ،متعلق به دوره ی ساسانی مکشوفه در دامغان که هم اینک در موزه ی ملی ایران ( ایران باستان) محفوظ است .
2) تزئینات و نگاره های گچ بری روی ستون ، دوران ساسانی – موجود در موزه ی ملی ( ایران باستان)
3)نقوش و طرح های برجسته روی سرستون ، گلدان های بزرگ و پایه ستون های سنگی در طاق بستان کرمانشاه از یادگارهای دوره ی ساسانی موجود در موزه ی ایران باستان و قطعاتی در محوطه ی جلوی طاق بستان
4) طرح های مربوط به قسمتی از پلکان کاخ تچر ( کاخ داریوش) ، دوره ی هخامنشی در تخت جمشید و موزه ی ملی
5) بشقاب نقره ساسانی قلمزنی با نقش های اسلسمی شبیه اسلیمی های دهان اژدر ، باز یافته از عهد ساسانی ( در همدان )
6)بشقاب نقره کندهکاری ( قلمزنی) با طرح کامل اسلیمی ، موزه ی آرمیتاژ و چند بشقاب نقره ای محفوظ در موزه ی ایران باستان
پیشینه ی تذهیب :
پیشینه ی آذین تذهیب در هنر کتاب آرائی ایران ، به دوره ی ساسانی می رسد . بعد از نفوذ اسلام در ایران ، هنر تذهیب در اختیار حکومت های اسلامی و عرب قرار گرفت و هنر اسلامی نام یافت . در دوره ی سلجوقی ، مذهبان آرایش قرآن ها ، ابزار و ادوات ، ظرف ها ، بافته ها و بناها را پیشه ی خود ساختند و چندی بعد ، در دوره ی تیموری این هنر به اوج خود رسید و زیباترین آثار تذهیب شده به وجود آمد.
در دوره ی صفوی ، نقاشی ، تذهیب و خط در خدمت هنر کتاب آرائی قرار گرفت و آثاری به وجود آمد که زینت بخش موزه های ایران و جهان است .
مکتب های تذهیب :
تذهیب همجون نقاشی ، دارای مکتب ها و دوره های خاص است ؛ چنان که می توان از مکتب های سلجوقی ، بخارا ، تیموری ، صفوی و قاجار سخن گفت .
در واقع ، رنگ ها ، روش قرار گرفتن نقش ها در یک صفحه ی تذهیب و تنظیم نقش ها ، در مکتب های مختلف ، با یکدیگر متفاوت است . برای نمونه ، تذهیب در مکتب بخارا به آسانی از تذهیب در دیگر مکتب ها باز شناخته می شود . در مکتب بخارا از رنگ های زنگار ، شنگرف ، سورنج و سیاه استفاده می شده است ؛ در صورتی که در مکتب های دیگر ، این رنگ ها به این ترتیب ، کاربرد نداشته اند .
به هر حال ، تذهیب های دوره های مختلف ، بیان کننده ی حالات و روحیات آن دوره ها هستند :
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
تعریف معماری
بروس السوپ صاحبنظر در مورد معماری و تاریخ آن به بیان تعریف سادهای از معماری میپردازد:
معماری عبارت است از بنایی که معنا و محتوا داشته باشد او معتقد است معماری به نوعی از سازندگی اطلاق میشود که مردم بوسیله آن به هویت خود پی میبرند و به این هویت مفهوم میدهند.
بروس آلسوپ همچنین در تعریف معماری آورده است:
معماری نیاز انسان به اینکه از احساسات مشترکش به عنوان وسیلهای برای بیان احساسات مشترک استفاده نماید.
فیلیپ جانسون یکی دیگر از کارشناسان معماری در تعریف معماری چنین آورده است: معماری تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست. او مهمترین نقش معماری را ایجاد دگرگونی در زمینه فرهنگی موجود میداند و این نقش نخست زیبایی شناختی است.
فرانسیس دی. کی. چینگ:
از معماری به عنوان یک هنر بالاتر از جوابگوئی صرف به نیازهای عملکردی برنامه یک بنا میباشد. اصولاً، تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد.
دکتر مهدی حجت نیز در تعریف معماری این گونه آورده است:
معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: «شکل» و «زندگی» به عبارت دیگر معماری درصدد ساختن ظرف برای مظروف است. ظرفی به نام بنا برای مظروف «زندگی انسان»
کریستوف الکساندر نیز در تعریف سادهای از معماری آورده است:
هر انسان از آن رو که انسان است زندگی خود را میشناسد. کافی است بدان توجه کند و با خود صادق باشد و بگذارد آنچه در درون اوست به صورت چوب، سنگ واجد درآید و مکان زندگی را شکل دهد.
بطور کلی و خلاصه در تعریف معماری مطلوب میتوان گفت:
معماری مطلوب معماری میباشد که انسان در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن، انسجام و آرامش کند.
معمار:
برای تعریف معمار نیز از تعاریف صاحبنظران معماری استفاده مینماییم در این رابطه و در تعریف معمار کریستوفر الکساندر آورده است.
معمار را در معنای عام کسی میدانیم که به ساختن بنایی اقدام کند او در ساختن این بنا نه تنها باید خصوصیات آن نوع ا زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد. بلکه باید به تصویری از زندگی بهتر در آن مکان نیز وقوف داشته باشد.
لذا معمار لاجرم در مکانی که طراحی میکند برداشت خود از زندگی بهتر را بیان میدارد بدین ترتیب مجموعه باورهای معمار که محصول درک و احساس او از شایستهترین زندگی قابل عرضه در مکان مورد طراحی است تجلی مییابد.
همچنین معمار را کسی میدانند عرضه کننده تعریفی از شایستهترین زندگی میباشد که با خلق فضای معماری خود امکان تحقق آن را برای استفادهکنندگان فراهم میسازد.
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
مینیاتور در لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی ، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود ؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد ، مینیاتور نامیده می شود.
در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی ، چه قدیم و چه جدید ، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.
در نقاشی های مینیاتور ، تصاویر ، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک ، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر ، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد ، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک ، دست و پا را می پوشاند ، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند ، مُیسر شود.
با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف ، می بینیم که در ابتدا ، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد ، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید ، غالباً با پوست ، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام ، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.
|
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
مقدمه
بی شک هنر این ابر پدیده بشری که وام دار بخش بزرگی از مواهب الهی بوده در سا حت های گونا گون تمدن انسانی حضوری قابل توجه و تامل برانگیز داشته است ، نیاز بشر اولیه به خوراک و تسخیر عوامل مادی _ طبیعی – بهانه ایی بوده است ، تا او بتواند با تکیه بر ذوق فطری خویش دست به خلاقیت هنری (غالبا تجسمی ) زده که در گاه دیگر با مهار این نیازمندی ها ؛ با دیدگاه زیبا شناختی خود توانسته است احساسات و افکار خود را ابراز دارد ؛ با این روی کرد می شود چنین نتیجه گرفت که آبشخور هنر ، سرچشمه ی نیازمندی های ابتدایی (مادی ) ، درونی (عاطفی) و احساسی بشر بوده که در گذر زمان شکل های متنوعی به خود گرفته است .
گاهی در ساحت تفریح و تفنن ؛ گاهی در رسالت یک رسانه ی فرهنگی اجتماعی و گاهی در قلمرو یک شیوه ی درمانی و چندین ساحت دیگر طی طریق نموده است تا جایی که اگر این ساحت ها و کار ویژه ها را برداریم گویی از پازل زندگی تکه های مهمی گم شده است این مقدمه گونه حاکی از ضرورت هنر در حوزه های زندگی مادی و معنوی بشر بوده که در تمامی دوره های تاریخی همزاد با بوده است ؛ چون تاکید این مقاله بر دامنه ی اثر بخشی هنر ، این میراث فرهنگی بر گروهی ویژه از جامعه یعنی تیپ کودک و دانش آموز است این مقدمه را پیوند هنر دانش آموز پی می گیریم ؛ از آنجایی که فعالیت تجسمی و بصری کودک در قسمت نیمکره راست مغز و امور تحلیلی ، بیانی و علمی کودک به نیمکره چپ او مربوط است بنابراین چنانچه مباحث علمی ، ارقامی و یا دروس کلاسه شده و بعضا خشک و بی روح استفاده ی زیاد از نیمکره ی چپ را بدنبال دارد ؛
ایجاد فعالیت های هنری به ویژه هنر های موسیقیایی و تجسمی استفاده از نیمکره ی راست را در بر می گیرد که این فرایند در بالانس و تعادل قوای فکری و روحی و روانی بچه یا دانش آموز ، شایسته و ضروری به نظر می رسد این تمهیدات زمینه و بستری است تا کودک یا دانش آموز با ارائه ی خلاقیت های هنری است می تواند هم به تخلیه و تحلیه روحی – روانی نائل آید و هم به موجودی دارای ظرفیت قابل فهم و درک برای پذیزش بهتر تغذیه های علمی و آموزشی تبدیل گردد ؛ هنر های تصویری و تجسمی به لحاظ دانش حس دیداری ماندگار تر از هر چیز دیگری در حافظه ی انسان نقش می بندد از تصاویر سنگ نگاره های دوران غار نشینی مانند تصاویر گاوهای وحشی در غار های التامیرا ی اسپانیا و لاسکوی فرانسه گرفته تا نقوش انتزاعی ماندالا های کودکان و تصاویر و نقوش گرافیکی و تجریدی مدرن با ماکتب و دبستان های خاص ؛ همه و همه این نکته را در ذهن متبادر می سازد که دیدن ؛ ماناتر جاودانه تر از شنیدن و گفتن است . این نظریه ما را بدانجا رهنمون میشود که به خاطر جذابیت های هنر های بصری و تجسمی نزد کودکان با این وسیله (شکل وتصویر ) بهتر می توان مسائل غامض مانند ریاضیات و دیگر علوم به ظاهر سخت را به آنان تفهیم نمود ؛ داستان های مصور و تصاویر متحرک (پویا نمایی ) همیشه جذاب تر از داستان هاس شفاهی یا سخنرانی ها نزد بچه ها هستند . البته این قضیه به همین جا تمام نمی شود ؛ اگر قرار است کودک را با دنیای نقاشی یا هنر های تجسمی آشناتر سازیم و استعداد های او را شکوفاتر و جهت مند کنیم باید به عنوان یک مربی از فنون و شیوه های درست ارتباطی ؛ ظرفیت های روحی و پذیرشی کودک یا دانش آموز ؛ عناصر کمی و کیفی هنر های تجسمی و محصولات هنری تاثیر گذار اطلاع کافی داشته باشیم ؛ یکی از این دانش ها دانستن وضعیت مخاطب به لحاظ ظرفیت سنی و روحی اوست .
جدول آمادگی ها :
جدوال آمادگی و ظرفیت های سنی و بصری هنر آموز را از دوران کودکی تا مراحل بلوغ نشان می دهد که مربی یا مدرس هنر ملزم به شناخت آن است .
|